عصر پاییزی....

ساخت وبلاگ
سلام و صد سلام به عزیزان این خونه مجازی امیدوارم خوب و خوش وسلامت و دلشاد باشید عارضم به خدمتتون که دیروز برای آخرین روز از سال 95 رفتم دانشگاه.... و چه شوک بزرگی هم بهم وارد شد.... اول که رفتم دانشگاه محل تدریسم که دانشجوها یه تعداد زیادیشون نیومده بودن ، یه چند نفری اومده بودن که اونم نشستیم دور عصر پاییزی.......
ما را در سایت عصر پاییزی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1berangezendegi1 بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 10:47

حال دلم در این آخرین ساعات باقی مونده به سفر و دیدار یاران، قابل وصف نیست.....

شوقی بی نظیر اما به نوعی مبهم و گنگ سراسر قلبم رو اشغال کرده..... مدام نوایی زیر گوشم نجوا میکند "عباس.....عباس.....عباس....." و دلم از عشق زیر و رو میشود.....

دعاگوی عزیزان هستم، مخصوصا عزیزان این خونه مجازی، آبجی جونم، خانم دکتر گل نرگس جونم، باور جونم، بهامین جونم، و بقیه دوستان ....

عصر پاییزی.......
ما را در سایت عصر پاییزی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1berangezendegi1 بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 10:47

سلام و صد سلام به عززان دل این خونه مجازی امیدوارم حال و احوالتون خوب و خوش باشه. عارضم به خدمتتون که هفته پیش بلاخره پروژه خونه تکونی رو تموم کردم و تمام خونه رو تکوندم  و یه نفس راحت کشیدم در حال حاضر مشغول نوشتن مراحل آخر پروپوزال هستم  و خدا بخواد تا اخر هفته تموم بشه و تحویلش بدم.انشالله هفته آینده هم عازم کربلا و دیدار یاران دیگری هستیم  و بسیار اشتیاق داریم برای پابوس آقامان عباس جان دیروز یه مساله کاری پیش اومد و بسیار ناراحتمان کرد .... و ما بسی دلخور و آزرده خاطر گشتیم و بسیار به مسئولین دانشگاه تشر زدیم که شما زیادی به دانشجوها رو دادین و هیچ دیسیپلینی حاکم نیست و خلاصه کلی بهشان توپیدیم و هی عذرخواهی کردند و ما نهایتا گفتیم تقصیر شما نیست و تقصیر اوضاع گل و بلبل جامعه است که من نوعی که از 6 سالگی تا الان 33 سالگی در حال تحصیلم و دارم دکترا میگیرم اما هنوز نتونستم هیات علمی بشم و واسه چندغاز حق التدریس باید شکسته و خرد بشم...... خلاصه اینکه بسی آزرده دل و بغضی بودم و هی بغضم را فشار دادم و قورت دادم تا نریزد اما بلاخره نتونستم مقاومت کنم و تماااام مسیر اتوب عصر پاییزی.......
ما را در سایت عصر پاییزی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1berangezendegi1 بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 18 اسفند 1395 ساعت: 0:12

مامان تا دو ساعت دیگه برمیگردن شهرمون، بقول خودشون برم سر خونه زندگیم.....  خیلی ازشون ممنونم، حضورشون از نظر روحی تو این فصل سخت امتحانات ترم آخر به شدت لازم و البته آرامش بخش بود، انشالله جبران خیر کنم براشون و من بس دلتنگم از الان.... به سکوت خونه بعد تنها شدن که فکر میکنم بغضم شدت میگیره.....باید برم بیرون، نمونم خونه.....شاید رفتم پیاده روی.....خدایا .... همه پدر مادرها رو در پناه خودت حفظ کن و مراقبشون باش بعدا نوشت: یک ساعت پیش مامان زنگ زدن ، پروازشون بسلامت نشسته و داشتن با داداش و عروس میرفتن خونه. الهی شکر که بسلامتی رسیدن. چقدر داداش و عروس شاد بودن، خوشحال شدم از شادی شون، دلشون برای مامان خیلی تنگ شده بود. تنهایی و دوری من هم، انتخاب خودم بود.... این هفته ی آخر ، مامان حسابی برای داداش دلتنگ شده بودن، از طرفی دلشون نمیومد منو بااون همه مشغله و امتحان تنها بگذارن، ولی کاملا حس میکردم که دوست دارن زودتر برگردن شهرمون، البته شهرشون !! ولی هرچه به ساعت رفتنشون نزدیکتر میشد ، حس بر سر دوراهی بودن رو توی چهره شون بیشتر میدیدم.... از طرفی دلتنگ من میشدن ، از طرفی بیشتر نمیت عصر پاییزی.......
ما را در سایت عصر پاییزی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1berangezendegi1 بازدید : 21 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 14:22

سلام و صد سلام به عزیزان دلم عارضم به خدمتتون که فردا انشالله آخرین امتحان از مقطع دکتری رو پشت سر میگذاریم و میریم به سوی جامع و بعدم رساله....امروز با دوست جان عزیزم که صحبت میکردیم میگفت حس رهایی از اسارت رو دارم ....!!! گفتم خیلی هم حس رهایی نداشته باش جانم، چون بعد از اتمام امتحانات میفتیم در دام اسارت پروپوزال و بعدم اسارت آزمون جامع ،.... فعلا اسیریم  و مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش....الهی به امید تو ..... عصر پاییزی.......
ما را در سایت عصر پاییزی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1berangezendegi1 بازدید : 16 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 14:22

آخ جووووووون دوباره وصل یار.........دوباره ایوون طلا...........دوباره امام رئوف..........

خدایا شکرت

آمده ام ، آمدم ای شاه پناهم بده..........

مرسی از همسری عزیزم که به مناسبت خستگی امتحانها و عوض کردن یه حال و هوای تازه با بلیط مشهد غافلگیرم کرد......

دعاگو و نائب الزیاره همه عزیزان هستم

عصر پاییزی.......
ما را در سایت عصر پاییزی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1berangezendegi1 بازدید : 23 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 14:22